همینطور که باران شدیدی میباره خیلی کثافتی ها رو با خودش میبره. ته سیگارها، پاکتهای آبمیوه مصرف شده، دستمال کاغذی های کثیف و گرد و خاکهای چسبیده به رنگ و روی شهر. اما ای کاش باران می تونست آدمهای آشغال توی شهر و اونایی که کثافت از ذهنشون میباره و هرزه هایی که زیر همین باران مشغول امور نکبتی خودشون هستند رو با خودش ببره به فاضلاب. نشدنیه اما کاش حداقل می تونست چهره نقاشی شده و رنگ و رو دار این آشغالها رو پاک کنه که بشه تشخیصشون داد.
چه عصبانی آقا
اینطوریه دیگه
کاش...
موافقم... یاد یه خیابون افتادم که واسه اولین بار کلی معتاد رو دور هم دیدم، و چیزایی دیدم که تاحالا با چشم خودم و از نزدیک ندیده بودم.
وحشتناک بود. خیلی هم علنی بود.
دلم میخواست بدونم مسئولین. کجا هستن؟
حالا این به کنار، کاش بارون اون آدم های دو به هم زن رو هم با خودش میبرد...
آره آدم های دو به هم زن یادم رفته بود. اینارو سیل ببره