ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چندش آور ترین منظره ای که شبها سر کوچه می بینم اینه که یه دختر بیست و دو سه ساله با آرایش غلیظ کنار مردها و جوونهای معتاد و خلافی ایستاده که حتی اونها هم تعجب می کنن این اینجا چی می خواد. بدترش اینه که فحشی نیست بلد نباشه و شبی نیست که با کسبه محل دعوا راه نندازه و بدبختی از اینه که هر دفعه زنگ می زنن مامور میاد، مامور یه خوش و بشی باهاش می کنه و میره.
دختری که ادای پسرهای خلافکار رو در میاره حس دختر بودن و در آینده حس زن بودنش رو از دست میده و تبدیل میشه به خرگوشی که ماسک گرگ زده.